شعر بی دروغ

ساخت وبلاگ

شهر پر است از آدم‌های خسته،
از روان‌های از درون فروپاشیده،
از طاقت‌های طاق شده و آتشفشان‌های لبریز شده‌ی در انتظار یک جرقه...

شهر پر است از آدم‌های خسته‌ای که ظرف خونسردی و تحملشان لبریز شده
و هر نگاه و کلام و رفتاری می‌تواند آخرین گلوله باشد و از پا درشان بیاورد.

با هم مهربان‌تر باشیم.

نرگس صرافیان-طوفان

شعر بی دروغ...
ما را در سایت شعر بی دروغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8sherebidoroogha بازدید : 31 تاريخ : پنجشنبه 14 دی 1402 ساعت: 13:39

یوسف فروختن به زر ناب هم خطاست نفرین اگر تو را به تمام جهان دهم فاضل نظری شعر بی دروغ...
ما را در سایت شعر بی دروغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8sherebidoroogha بازدید : 28 تاريخ : پنجشنبه 14 دی 1402 ساعت: 13:39

میل دل با طاق ابروی بتان امروز نیست کج بنا کردند از اول قبله ی این خانه را صائب تبریزی شعر بی دروغ...
ما را در سایت شعر بی دروغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8sherebidoroogha بازدید : 27 تاريخ : پنجشنبه 14 دی 1402 ساعت: 13:39

C شعر بی دروغ...

ما را در سایت شعر بی دروغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8sherebidoroogha بازدید : 98 تاريخ : شنبه 16 مهر 1401 ساعت: 6:29

حاجت به خون‌بها نبوَد چون تو میکُشی؛ مقتولِ خنجر تو شدن خونبهای ماست ! خواجوی کرمانی شعر بی دروغ...
ما را در سایت شعر بی دروغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8sherebidoroogha بازدید : 97 تاريخ : شنبه 16 مهر 1401 ساعت: 6:29

درگیر تو بودم که نمازم به قضا رفتدر من غزلی درد کشید و سرِ زا رفت!سجاده گشودم که بخوانم غزلم راسمتی که تویی عقربه ی قبله نما رفت!در بین غزل نام تو را داد زدم ، دادآنگونه که تا آن سرِ این کوچه صدا رفت!بیرون زدم از خانه یکی پشت سرم گفت:این وقت شب این شاعر دیوانه کجا رفت !؟من بودم و زاهد به دوراهی که رسیدیممن سمت شما آمدم او سمت خدا رفت!‍با شانه شبی راهی زلفت شدم اما ...من گم شدم و شانه پیِ کشف طلا رفت!در محفل شعر آمدم و رفتم و ... گفتندناخوانده چرا آمد و ناخوانده چرا رفت !میخواست بکوشد به فراموشی ات این شعرسوزاندمش آنگونه که دودش به هوا رفت ...!!!محمد سلمانی شعر بی دروغ...ادامه مطلب
ما را در سایت شعر بی دروغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8sherebidoroogha بازدید : 117 تاريخ : شنبه 16 مهر 1401 ساعت: 6:29

قد يسألونكِ كيف مات الحب؟ قولي جاء في زمن حزين! شاید تو را بپرسند عشق چگونه مُرد؟! بگو: در روزگاری اندوهناک آمد... فاروق جويدة شعر بی دروغ...
ما را در سایت شعر بی دروغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8sherebidoroogha بازدید : 129 تاريخ : پنجشنبه 8 ارديبهشت 1401 ساعت: 0:13

مي گويی باران را دوست دارماما وقتی باران مي بارد چتر به دست مي گيری !مي گويی آفتاب را دوست دارماما زير نور خورشيد به دنبال سايه مي گردی !مي گویی باد را دوست دارماما وقتی باد می وزد پنجره را می بندی !حالا درياب وحشت مرا وقتی مي گويی دوستت دارم  ...! باب مارلی شعر بی دروغ...ادامه مطلب
ما را در سایت شعر بی دروغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8sherebidoroogha بازدید : 127 تاريخ : پنجشنبه 8 ارديبهشت 1401 ساعت: 0:13

من راه هجران را به خود، هرگز نمی دادم ولی آتش ره خود وا کند، چون از نیستان بگذرد کلیم کاشانی شعر بی دروغ...
ما را در سایت شعر بی دروغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8sherebidoroogha بازدید : 125 تاريخ : پنجشنبه 8 ارديبهشت 1401 ساعت: 0:13

زلفت هزار دل ، به یکی تار مو ببستراه هزار چاره گر از چار سو ببستتا عاشقان به بوی نسیمش دهند جانبگشود نافه‌ای و درِ آرزو ببستشیدا از آن شدم ، که نگارم چو ماه نوابرو نمود و جلوه گری کرد و رو ببستساقی به شعر بی دروغ...ادامه مطلب
ما را در سایت شعر بی دروغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8sherebidoroogha بازدید : 155 تاريخ : پنجشنبه 11 شهريور 1400 ساعت: 22:19