تک بیت های موضوعی.... جنون (۱)

ساخت وبلاگ

جنون در شعر پارسی

ساده لوحان جنون از بیم محشر فارغند

بیم رسوایی نباشد نامهٔ ننوشته را


صائب تبریزی

***

هوشمندی جگر‌آشامی و جان‌فرسائی‌ست!
بر جنون زَن،که در او چاشنیِ رسوایی‌ست.

#طالب_آملی

***

صبح آدینه و طفلان همه یک جا جمعند
بر جنون می‌زنم امروز که بازاری هست!


صائب تبریزی

***

جنون را کارها باقیست با مشت غبار من
که بازیگاه طفلان می‌شود خاک مزار من.

#حزین_لاهیجی

***

دو هزار عهد کردم که سر جنون نخارم
ز تو درشکست عهدم ز تو باد شد قرارم

ز ره زیاده جویی به طریق خیره رویی
بروم که کدخدایم غله بدروم بکارم

"حضرت مولانا"

***

در کوی تو خاطری ندیدم محزون
زاهد از عقل شاد و عاشق ز جنون


خاقانی

***

دل وفا،بلبل نوا،واعظ فسون،عاشق جنون
هركسى در خوردِ همت،پيشه پيدا مىكند.

#بیدل_دهلوی

***

روی اگر آن است، ره سوی بلا خواهد نمود
عشق اگر این است، تا حد جنون خواهد کشید


امیرخسرو دهلوی

***

به فدای شورت ای عشق!توچنان ببر ز هوشم
که به دفتر جنون هم نتوان نوشت ما را.

#نیر_تبریزی

***

نیست امروز کسی قابلِ زنجیرِ جنون

آخر این سلسله بر گردن ما می‌افتد!


#صائب_تبریزی


***

ای عشق فکر سلسله کن که عنقریب
سر رشتهٔ خِرَد به جنون میکشد مرا.

#طالب_آملی

***

به صهبای جنون کیفیت دیگر بوَد ساقی!
بیار از کوچهٔ زنجیر خاکِ ساغر ما را.

#شوکت_بخاری

***

شد گریبان من از دست ملامتگر خلاص،
تا ز صحرای جنون دامن به دست آمد مرا


صائب تبریزی

***

دل گفت یا نصیب و ز دست جنون ربود
چاکی که از برای گریبان نگاه‌داشت.

#شفایی_اصفهانی

***

رضی سان چه باک ار ندارم خِرد
که من در جنون مرشد کاملم


رضی‌الدین آرتیمانی

***

کم‌ظرف ز عشق،خرمن هستی سوخت
پُر‌حوصله، نور زندگانی اندوخت
کاهید خِرَد ز عشق و افزود جنون
از باد،چراغ مُرد و آتش افروخت

#عنایت‌خان_آشنا

***

خواهم جنونی صف شکن، آشوب جان مرد و زن
آرد به شورش تن به تن، هم پخته را هم خام را


قاآنی

***

جنونی کو که از قید خِرَد بیرون کشم پا را
کنم زنجیرِ پای خویشتن دامانِ صحرا را.

#غنی_کشمیری

***

فکر شورانگیز من دیوانگی می آورد
هست زنجیر جنون، شیرازه دیوان مرا


صائب تبریزی

***

جنونم نالهٔ زنجیر را افسانه می‌داند
دلم سرگشتگی را گردشِ پیمانه می‌داند.

#ناطق

***

جنون  را  گر  به  عالم   حاصلي  بود           
به  دست  ما  و  مجنون  هم دلي بود

قطره اصفهاني

 ***

جنون را كارها باقي است با مشت غبار من     
كه بازي گاه طفلان مي شود خاك مزار من

حزين لاهيجي

 
***

کو جنون کز سنگ طفلان خانه‌ای پیدا کنم
خوابِ راحت چون شرر بر بسترِ خارا کنم

؟

***

شعر بی دروغ...
ما را در سایت شعر بی دروغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8sherebidoroogha بازدید : 235 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 16:30